اسماعیل سهرابی
18 ذي الحجه سال دهم هجري ، ۲۸ صفر سال یازدهم هجری و 10 محرم سال 61 هجري ؛ سه واقعه غديرخم ، سقيفه بني ساعده و فاجعه كربلا را در تقويم به ثبت رساندند
18 ذي الحجه (واقعه غدير خم ) را "عيد" مي دانيم چون "امام" و "امت" دست در دست يكديگر داشته و
۲۸ صفر (واقعه سقيفه بني ساعده) زماني است كه در آن با طراحي اشراف و بزرگان ، پيوند "امت" با" امام" گسسته شد و تاريخ دردناك هبوط آدميت ، نقطه عطفي جديد را تجربه نمود. فاجعه سقيفه در آنجاست كه "امت " بي "امام" مانده تا تاريخ با امتي بي امام رقم
10 محرم اما زماني براي "فاجعه بزرگ" است.در صحراي كربلا اين بار نه "امت" با " "امام" است ؛ مانند غدير ، و نه "امت" بدون "امام" مانده است ؛ مانند سقيفه ، اين بار اين "امام" است كه بدون "امت" مانده و نداي "هل من ناصر ينصرني" سر ميدهد ، اما به دليل غفلت و بي بصيرتي امت ، فاجعه عظيم قتل حجت خدا رقم مي خورد. فاجعه كربلا محصول بذر شومي بود كه در سقيفه بني ساعده كاشته شد و ميوه مسموم آن به وسيله دشمنان "انسان" در صحراي كربلا چيده شد چون "سقیفه" جریانی هميشگي است که در برابر هر نهضت توحیدی قرار می گیرد تا رهبری نهضت را از مسير اصلي خود خارج ساخته و به مسیر انحرافي منافع اصحاب سقيفه منحرف سازد.
پس از حدود 1338 سال از فترت در پيوند امت و امام ، 12 فروردين 1358 به عنوان فصلي نوين در اين رابطه الهي و انساني در تاريخ حيات فطري بشر ظهور نمود.
12 فروردين 1358 هجري شمسي تكرار غدير خم در روزهاي پاياني قرن سيزدهم هجري بود*.اكسير پيوند امت با امام ، طومار "دشمنان انسان" را در هم پيچيد و ورقي تازه را در تاريخ قلم زد.
جمهوري اسلامی ایران به عنوان نهضتی از جنس نهضت پیامبران ،با رهبری امام خمینی(ره) در 12 فروردين 1358 به ثمر رسید و منافع نامشروع طالبان زر و زور و تزویر را قطع کرد. دشمنان "انسان" در يافتند كه براي
آنان درست دريافته بودند كه حيات و بقاي انقلاب فقط در پيوند وثيق ميان امت و امام تداوم مي يابد و هرگونه اخلال در اين ارتباط گامي موثر در براندازي نظام جمهوري اسلامي خواهد بود. سالها از پيروزي انقلاب گذشت و معجزه ارتباط و پيوند امت و امام هر روز آشكارتر شد. "دشمنان انسان" به خوبي دريافت تا زماني كه مردم به رهبر وفادار و باورمندند و به آن به عنوان يك نظام قانوني، مشروع، مطلوب و مقدس مي نگرند، امكان تحميل سلطه بر آنان وجود ندارد.جریان مرموز "سقیفه" در دوران حیات طیبه خمینی کبیر تلاش کرد تا شیخی ساده لوح را به عنوان رهبر آینده نهضت تحمیل نماید که با هوشیاری و درایت امام خمینی(ره) این توطئه در ۶ فروردین ۶۸ شکست خورد و جریان "سقیفه" نتوانست رهبری انقلاب را تصاحب نماید.
در ۱۵ خرداد ۶۸ و در
اصحاب سقیفه اما آرام ننشستند.آنان که در تعیین رهبر همسو با منافع غیر مشروع خود ناکام مانده بودند تلاش خود را بر "اختلال در اعمال ولايت" متمرکز ساختند.
آيت الله خامنه اي
بر اين اساس گسترش "فرهنگ سرمایه داری" نخستین راهبرد اصحاب سقيفه بود که باعث می شد
تاکید بر شکل گیری "جامعه مدنی NGO محور" به عنوان فضای حائل میان مردم و حاکمیت -بخوانید امت و امام- گام دوم اصحاب سقيفه براي اختلال در ارتباط مردم و رهبري بود.
و سرانجام ادغام نظام جمهوري اسلامي در نظام سلطه و
اما با تمامي توطئه ها امت در صحنه ماندند و حماسه آفريدند. در سوم تير ۸۴ و از آراء ميليوني امت، دولتي زائيده شد كه خود را بازوي رهبري دانست و همه تلاش خود را بر بسط ديدگاه رهبري در شئون اجرايي كشور متمركز ساخت.احمدي نژاد موانع ميان امت و امام را برطرف ساخت و خود به مجراي تعميم نگرش رهبري در جامعه تبديل شد.
اين اتفاق جريان "سقيفه" را با بحراني جدي روبرو ساخت. سرمايه گذاري ۱۶ ساله آنها براي ايجاد مانع در مسير "اعمال ولايت" با خسارت و زياني بي حساب روبرو شده بود.اكنون "احمدي نژاد" خود به مانعي جدي براي اهداف جريان سقيفه مبدل شده است.جريان سقيفه در برابر سوال " اكنون چه بايد كرد؟" پاسخ را در ايجاد جبهه اي فراگير از مخالفان احمدي نژاد براي بر زمين زدن دولت او بيان كرد.
جبهه فراگير "نه احمدي نژاد" كه رهبري جريان سقيفه را در اين دوران بر عهده دارد در خرداد 88 شمشيرهاي آخته خود را به رخ نظام كشيدند و با پيوندهاي آشكار و پنهان خود با دشمنان بيروني ، آخرين تلاش خود را براي نابودي پيوند امت و امام به پا داشتند اما اين بار اين امت بودند كه در كنار امام خود چشم جريان فتنه را كور ساختند تا سرنوشت انقلاب اسلامي در اين رويارويي تاريخي رقم خورد. و اينچنين بود كه رهبر مجاهد و نستوه انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنه اي سال 88 را "در يك كلام سال ملت ايران" ناميدند. سالي كه امت امام خود را تنها نگذاشت و عيد همگرايي امت با امام برپا شد.
جُمهوری اسلامی ما جاوید است
دشمن ز حيات خویشتن نومید است
آن روز که عالم ز ستمگر خالی است
ما را و هَمه ستمکشان را عید است
يكي از
حضرت حجة الاسلام والمسلمین علیرضاسلیمی نماینده محترم مردم دلیجان ومحلات درمجلس شورای اسلامی امروز بطور سرزده جهت دیدار بامردم روستای قالهر درمسجد جامع روستا حضور یافتند.
ایشان بعداز یک دیده بوسی صمیمانه با اهالی دربیاناتی اظهار داشتند:
ابتدا آغازسال جدید راخدمت اهالی تبریک میگویم وامیدوارم امسال سالی همراه باموفقیت وکامیابی برای شما عزیزان باشد .
ایشان سپس با اشاره به شرکت 85 درصدی مردم روستای قالهر درانتخابات 12 اسفند ازحضور هوشمندانه مردم درانتخابات قدردانی نمودند ایشان فرمودند حضور مردم لبیک به فرمان ولایت ومشت محکمی بر دهان دشمنان انقلاب بود.
درادامه ایشان با اشاره به مصوباتن شورای اداری شهرستان درخصوص روستای قالهر به پرژه های اجراشده در سال کذشته در این روستا اشاره هایی نمودند.
ایشان بیان نمودند که پروژه گاز رسانی به روستای قالهر راهمچنان پیگیری می نمایم.
سپس عده ای از اهالی به بیان مشکلات شان پرداختند که حاج آقا ضمن یادداشت مشکلات راه کارهایی رانیز ارائه نمودند.
ایشان سپس ازکانون فرهنگی روستا نیز بازدید کمودند وفعالیتهای کانون قالهر را عالی نمره دادندئ
آقای سلیمی در جمع اعصای هیدت امناء کانون بیان داشتند ما کمتر کانونی را سراغ داریم که فعالیت آن به گستردگی کانون فرهنگی صاحب الزمان (عج) روستای قالهرباشدئ
ایشان درپایان ضمن آرزوی موفقیت برای اعضای کانون آمادگی خود رابرای هر گونه همکاری با این کانون اعلان نمودند.
سلیمی نماینده محترم مردم دلیجان ومحلات در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه اگر تمامی کانونهای فرهنگی شهرستان به اندازه کانون قالهر فعالیت داشتند ما اکنذن مشکلات فرهنگی کمتری داشتیم از اسماعیل سهرابی مدیر کانون قالهر ضمن تقدیر خواستند که با تلاش وپشتکار خود رابرای مبارزه باتهاجمات فرهنگی مختلف دشمنان همواره آماده نگه دارند.درابتدای این دیدار اسماعیل سهرابی ضمن عرض خیرمقدم به آقای دکتر علیرضا سلیمی وتقدیر ازهمکاریهای ایشان با کانون مختصری ازفعالیتهای کانون راتشریح نمود سپس خواستار اختصاص بودجه بیشتر برای کانونها از سوی مجلس محترم شورای اسلامی شد.
((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برايم بياور تا او را ببينم )).
فاطمه (س) نوزاد كوچكش را به سينه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پيامبر (ص) فرزند دلبند زهراى عزيزش را در آغوش كشيده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشك ريختن كرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه اين صحنه شد و در حالى كه شديدا ناراحت بود از پدر پرسيد: پدرم ، چرا گريه مى كنى ؟!
رسول خدا (ص) فرمود: ((گريه ام به اين علت است كه پس از مرگ من و تو، اين دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت كه او با چه مشكلاتى دردناكى رو به رو مى شود و چه مصيبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى كند)).
در آن دقايقى كه آرام اشك مى ريخت و نواده عزيزش را مى بوسيد، گاهى نيز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى كه بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خيره خيره مى نگريست و در همين جا بود كه خطاب به دخترش فاطمه (س) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر كسى كه بر زينب و مصايب او بگريد ثواب گريستن كسى را به او مى دهند كه بر دو برادر او حسن و حسين گريه كند)).(1)
ولادت و پرورش زينب
درست ترين گفتار آن است كه سيدتنا زينب كبرى (س) در پنجم ماه جمادى الاولى سال پنجم هجرى به دنيا آمده ، و تربيت و پرورش آن دره يتيمه و مرواريد گرانبها و بى مانند در كنار پيغمبر اكرم (ص) بوده ، و در خانه رسالت راه رفته ، و از پستان زهراى مرضيه (س) شير وحى مكيده ، و از دست پسر عموى پيغمبر، اميرالمؤ منين (ع) غذا و خوراك خورده و نمو نموده ، نمو قدسى و پاكيزه ، و با سعادت و نيكبختى ، و پرورش يافته پرورش روحانى و الهى ، و به جامه هاى عظمت و بزرگى به چادر پاكدامنى و حشمت و بزرگوارى پوشيده شده ، و پنج تن اصحاب كساء به تربيت و پرورش و تعليم و آموختن و تهذيب و پاكيزه گردانيدن او قيام نموده و ايستادگى داشتند، و همين بس است كه مربى و مؤ دب و معلم او ايشان باشند.(2)
گريه جبرئيل بر مصايب زينب (س)
روايت شده است كه پس از ولادت حضرت زينب (س)، حسين (ع) كه در آن هنگام كودك سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد: ((خداوند به من خواهرى عطا كرده است )). پيامبر(ص) با شنيدن اين سخن ، منقلب و اندوهگين شد و اشك از ديده فرو ريخت . حسين (ع) پرسيد: ((براى چه اندوهگين و گريان شدى ؟)).< p/> پيامبر(ص) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برايت آشكار شود.))
تا اينكه روزى جبرئيل نزد رسول خدا (ص) آمد، در حالى كه گريه مى كرد، رسول خدا (ص) از علت گريه او پرسيد، جبرئيل عرض كرد: ((اين دختر (زينب ) از آغاز زندگى تا پايان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گريبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصيبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصيبت جانسوز برادرش امام حسن (ع) گردد و از اين مصايب دردناك تر و افزون تر اينكه به مصايب جانسوز كربلا گرفتار شود، به طورى كه قامتش خميده شود و موى سرش سفيد گردد.))
پيامبر (ص) گريان شد و صورت پر اشكش را بر صورت زينب (س) نهاد و گريه سختى كرد، زهرا (س) از علت آن پرسيد. پيامبر (ص) بخشى از بلاها و مصايبى را كه بر زينب (س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بيان كرد.
حضرت زهرا (س) پرسيد: ((اى پدر! پاداش كسى كه بر مصايب دخترم زينب (س) گريه كند كيست ؟ پيامبر اكرم (ص) فرمود: ((پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصايب حسن و حسين (ع) گريه مى كند))(3)
بشارت تولد زينب و گريه على (ع)
هر پدرى را كه بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و حرم گرديد، جز على بن ابى طالب (ع) كه ولادت هر يك از اولاد او سبب حزن او گرديد.
در روايت است كه چون حضرت زينب متولد شد، اميرالمؤ منين (ع) متوجه به حجره طاهره گرديد، در آن وقت حسين (ع) به استقبال پدر شتافت و عرض كرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى كردگار خواهرى به من عطا فرموده
اميرالمؤ منين (ع) از شنيدن اين سخن بى اختيار اشك از ديده هاى مبارك به رخسار همايونش جارى شد. چون حسين (ع) اين حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصيبت و سبب حزن و اندوه پدر گرديد، دل مباركش ره درد آمد و اشك از ديده مباركش بر رخسارش جارى گشت و عرض كرد: ((بابا فدايت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گريه مى كنيد، سبب چيست و اين گريه بر كيست ؟))
على (ع) حسينش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: ((نور ديده ! زود باشد كه سر اين گريه آشكار و اثرش نمودار شود.))كه اشاره به واقعه كربلا مى كند. همين بشارت را سلمان به پيغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گرديد.
چنان كه در بعض كتب است كه حضرت رسالت در مسجد تشريف داشت آن وقت سلمان شرفياب خدمت گرديد و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنيت گفت . آن حضرت بگريست و فرمود: ((اى سلمان جبرييل از جانب خداوند جليل خبر آورد كه اين مولود گرامى مصيبتش غير معدود باشد تا به آلام كربلا مبتلا شود، الخ ))(4)
نامگذارى زينب از طرف خداوند
هنگامى كه زينب (س) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س) او را نزد پدرش اميرالمؤ منين (ع) آورده و گفت : اين نوزاد را نامگذارى كنيد! حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم .
در اين ايام حضرت رسول اكرم (ص) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، اميرالمؤ منين على (ع) به آن حضرت عرض كرد: نامى را براى نوزاد انتخاب كنيد. رسول خدا (ص) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گيرم .
در اين هنگام جبرئيل (ع) فرود آمده و سلام خداوند را به پيامبر(ص) ابلاغ كرده و گفت :
نام اين نوزاد را ((زينب )) بگذاريد! خداوند بزرگ اين نام را براى او بر برگزيده است .
بعد مصايب و مشكلاتى را كه بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو كرد. پيامبر اكرم (ص) گريست و فرمود: هر كس بر اين دختر بگريد، همانند كسى است كه بر برادرانش حسن و حسين گريسته باشد.(5)
فرزند فاطمه
عليا حضرت زينب ، نخستين دخترى است كه از فاطمه (س) به دنيا آمده ، و او پس از امام حسن و امام حسين (ع) بزرگترين فرزندان فاطمه (س) بوده ، و نيز گفته اند:
دليل بر آن است كه راويان حديث و بيان كنندگان اخبار در ايام اضطهار - يعنى روزگار غلبه و چيرگى ظلم و ستم ستمگران بر مؤ منين - هر گاه مى خواستند از اميرالمؤ منين على (ع) روايتى نقل كنند مى گفتند:
اين روايت از ابى زينب است ، و اينكه اميرالمؤ منين (ع) را به اين كنيه مى ناميدند، براى آن است كه زينب كبرى (س) پس از امام حسن و امام حسين - عليهماالسلام - بزرگترين فرزندان آن حضرت بوده ، و اميرالمؤ منين (ع) نزد دشمنانش به اين كنيه معروف نبوده است .(6)
تغذيه زينب از زبان پيامبر
حضرت زينب (س) مانند دو برادرش حسن و حسين (ع) از زبان رسول الله (ص) تغذى مى كرد.
همان طور كه در بسيارى از اخبار آمده است ، پيغمبر (ص) زبان خود را در دهان حسنين مى گذاشت ، آنان با مكيدن زبان پيغمبر تغذيه مى شدند و از همين طريق گوشت و پوست بدنشان مى روييد و رشد مى كرد، در مورد حضرت زينب (س) نيز همين عمل را انجام مى داد.
در جلد اول از كتاب خرايج راوندى (صفحه 94) معجزه يكصد و پنجاه و پنج (155) از حضرت صادق (ع) چنين روايت كرده است :
امام صادق (ع) فرمود: پيغمبر (ص) پيوسته نزد فرزندان شير خوار فاطمه مى آمد، از آب دهان خود آنان را تغذيه مى كرد و سپس به فاطمه (س) مى فرمود به آنان شير ندهيد))(7)
لقب هاى حضرت زينب (س)
الف ) زينب كبرى : اين لقب براى مشخص شدن و تمييز دادن او از ساير خواهرانش (كه از ديگر زنان اميرمؤ منان به دنيا آمده بودند) بود.
ب )الصديقة الصغرى : چون (( صديقة )) لقب مبارك مادرش ، زهراى مرضيه (س) است ، و از سويى شباهت هاى بى شمارى ميان مادر و دختر وجود داشت ، لذا حضرت زينب را (( صديقه صغرى )) ملقب كردند.
ج ) عقيله / عقيله بنى هاشم / عقيله الطالبين :
(( عقيله )) به معناى بانويى است كه در قومش از كرامت و ارجمندى ويژه اى بر خوردار باشد و در خانه اش عزت و محبت فوق العاده اى داشته باشد.
د) ديگر لقب ها:
از ديگر لقب هاى حضرت زينب ، موثقه عارفه ، عالمه غيرمعلمه ، عابده آل على ، فاضله و كامله است . (8)
كنيه حضرت زينب (س)
كنيه آن عليا حضرت (( ام كلثوم )) است ، و اين كه ايشان را (( زينب كبرى )) مى گويند، براى آن است كه فرق باشد بين او و بين كسى از خواهرانش كه به آن نام و كنيه ناميده شده است .
چنان كه ملقبه به (( صديقه صغرى )) شده است ، براى فرق بين او و مادرش صديقه كبرى فاطمه زهراصلوات الله عليهما. (9)
شعر ولادت حضرت زینب (س)
محور هر پنج تن پنج تن آورده ای هم سخن مرتضی ، همسخن آورده ای
هاجر و ساراست این مریم عذرا ست این
دختر زهراست این زینب کبری ست این
دختر ولیّ خدا اُخت حسین و حسن
دختر علم و کمال مادر صبر و رضا یک حسن و یک حسین یک علی مرتضی
فاطمه ی دوّمی در بغل مصطفی هر سخنش یا حسین هر نفسش یا اخا
فاضله و عالمه فاطمه ی فاطمه
قبله ی جان همه بر لب او زمزمه
زمزمه اش برده دل از شه گلگون کفن
آینه ی پنج تن طلعت زهرایی اش می برد از خلق ،دل خلقت طاهایی اش
سینه ی صحرایی و دیدۀ دریایی اش همره مادر رواست امّ ابیهایی اش
صبر، علمدار او حلم ، گرفتار او
داغ ، شرربار او درد، خریدار او
عصمت و زهد و حیا بر تن او پیرهن
از شب میلاد بود شعلۀ تاب و تبش پیش تر از جدّ و باب خوانده خدا زینبش
قصۀ کرب و بلا زمزمۀ هر شبش فاطمه از جان ودل بوسه زند بر لبش
روح و روانش حسین تاب و توانش حسین
جان و جهانش حسین ورد زبانش حسین
نطق و بیان علی در نفسش موج زن
این مسابقات باهمکاری شورای ورزشی روستا وکانون فرهنگی هنری صاحب الزمان (عج) ازروز اول فروردین آغازشد.
دراین دوره ازمسابقات 14 تیم 10 نفره حضور داشتند که درقالب دو گروه هفت تیمه بصورت رفت وبرگشت بایکدیگر مبارزه می نمایند.
در روزافتتاح بازیها علاوه بر افراد تمامی تیمها خانواده های معظم شهدا واعضای شورای اسلامی ومسئول پایگاه مقاومت حضور داشتند درمراسم افتتاحیه اسماعیل سهرابی ضمن تبریک سال نو از جوانان ونوجوانان خواست ضمن رعایت نظم وانضباط احترام به پیشکسوتان واخلاق اسلامی رارعایت نمایند ایشان اشاره نمود که بازی فینال در روز13 فروردین روزطبیعت بین دو تیمی که بتوانند به فینال راه یابند برگزار خواهدشد سهرابی ازحضور تیمهای فوتبال قالهریهای مقیم کاشان ودلیجان وتهران دراین بازیها تشکر کرد وحضورآنان راموجب جذابیت بیشتر بازیها دانستئ
ایشان ازهمکاری صمیمانه شورای ورزشی ومدرسه راهنمایی روستا درهرچه بهتر برگزاری این مسابقات قدردانی نمود.
همچنین مسابقع پیامکی باعنوان ومحوریت امام زمان (عج) با حضورخانواده های معظم شهدا وجمعی از اهالی روستا باهدف آشنایی نسل جوان با دلایل غیبت آغاز شد این مسابقه پیامکی درایام تعطیلات نوروز هر روز یک سدوال وسه برنده دارد که جوادز برندگان هر شب بعد
سرخوش آن عیدی که آن بانی نور ازکنارکعبه بنمایدظهور
قلبعا رامهر هم عهدی زند ازحرم بانگ اناالمهدی زند
مراسم استقبال ازسال نو امسال درمسجدجامع روستای قالهر با قرائت دعای ندبه آغازگردید.
این مراسم معنوی که به همت کانون فرهنکی هنری صاحب الزمان (عج) برگزارشد مورد استقبال بی نظیراز سوی اهالی قالهر وافراد قالهری مقیم شهرستانها قرار گرفت .
درمراسم دعای ندبه همه آرزوکردند که سال 1391 سال ظهور آقا امام زمان (عج) باشد
بعداز مراسم دعای ندبه اهالی ازبنرهای هفت سین که در گوشه گوشه مسجدنصب گردیده بود دیدن نمودند .
با نزدیک شدن هنگام تحویل سال همه اهالی برسر سفره هفت سین که به یاد شهدای روستا تشکیل شده بود از :
نشستند ودعای تحویل سال را زمزمه نمودند (یامقلب القلوب والابصار ، یامدبرالیل والنهار ، یامحول الحول والاحوال حول حالنا الی احسن الحال ) بازمزمه دعای تحویل سال اهالی آغازسال رابه یکدیگر تبریک گفتند وهمه بایکدیگر دیده بوسی نمودند.
اهالی درمسجد بیانات مقام معظم رهبری را که ازبلنگوی مسجد پخش میشد شنیدند وهمگی برای زیارت قبور شهدا به سوی گلزار شهدا حرکت نمودند .
درمسیرحرکت افراد مورد استقبال صاحب منازل مسیر راه قرار می گرفتند وبا چای وشیرینی از آنان استقبال می شد.
درکنار کلزارشهدا پدر ومادر شهدا به استقبال مردم آمدند نمی دانم گریه می کردند یا می خندیدند اما من چنان تحت تاثیر قرار گرفته بودم که اشکهایم مجال ندادند وخوئ به خود سرازیر گشتند.
ضمنا این مراسم توسط واحدخبرشبکه یک سیما پوشش خبری داده شد وهمان شب در اخبار سراسری ساعت 21 با عنوان سنتهای دید وبازدید ومراسم تحویل سال درنقاط مختلف کشور پخش گردید.
![](http://www.ashoora.biz/weblog/pixel_4346.gif)