بررسي ابعاد شخصيتي شهيد مطهري به عنوان يك مربي
قسمت اول
اكرم كلاته عربي
اشاره
استاد مطهري معلمي بود كه روزگاري چند در برج طلعت اين نسل درخشيد و چون شمشيري داغ بي آنكه از خرق عادات و رسوم و خرافات عوام و خواص بهراسد , معضلات و شبهات را درهم نورديد.
استاد شهيد مرتضي مطهري يكي از بارزترين , موفق ترين و پيشروترين متفكران اسلامي در عصر جديد است كه در گستردگي فكر , درك زمان , شناخت مسائل فكري , توجه به واقعيات و آشنايي با مباني ديني سرآمد هم عصران خويش بود.
او توانست عمر پربركت خود را در راه شناخت عميق اسلام و شناساندن اين مكتب حيات بخش از زواياي مختلف به شيفتگان علوم و معارف اسلامي و مبارزه سرسختانه با كجروي ها و انحرافات صرف نمايد. بدين جهت حق عظيمي بر مسلمانان به ويژه نسل انقلاب دارد و به حقيقت , الگويي وارسته و موفق براي نسل جستجوگر عصر ماست .
بدون شك استاد مطهري جايگاه ويژه اي در تاريخ معاصر ايران دارد , از آن جهت كه با اشراف خاصي كه بر شريعت اسلامي و اصول حاكم بر آن داشت , توانست ايمان ديني را به گونه اي ارائه كند كه از هر جهت پاسخگوي معضلات بشر عصر كنوني باشد.
گرچه جامعيت شخصيت استاد مطهري فراتر از آن است كه بتوان او را به راحتي شناخت و شناساندن او نيز آسان نخواهد بود , ولي چه بايد كرد كه دم فروبستن و لب تشنه از كنار اقيانوس شخصيت او گذشتن نيز كاري خردمندانه نيست , چرا كه روزگار ما به شناخت اسوه هايي چون شهيد مطهري به شدت نيازمند است .
اين مقاله در دو موضوع تقديم خوانندگان مي گردد. در بخشي از آن رمز موفقيت استاد مطهري در قالب بيان ويژگي هاي معنوي و شخصيتي و علمي و بخش ديگر در زمينه انديشه هاي ناب استاد در زمينه روشنفكري و آسيب شناسي ديني تبيين مي گردد.
در قلمرو پرورش توانايي ها و شايستگي هاي بشر , دو نوع مربي و معلم مورد نياز است كه اين استعدادها را بارور مي سازد. يكي معلم گفتار و بيان كه از طريق آموزش , درهاي معرفت و دانش را به روي انسان بگشايد و ديگري معلم الگو و اسوه كه رفتار و كردار او , راه و رسم زندگي را ترسيم كند و دست انسان را گرفته و به مراحل كمال برساند.
استاد مطهري هم استاد بيان و قلم بود و هم سرمشق زندگي از نظر رفتار . وي در دوازدهم جمادي الثاني سال 1338 هجري قمري مطابق با سيزدهم بهمن ماه سال 1299 شمسي در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد. مادر استاد درباره عنايت الهي قبل از تولد او گفته است : « دوماه قبل از تولد مرتضي شبي در خواب ديدم محفلي نوراني است و تمام زنان محل در مسجد اجتماع كرده اند. ناگاه بانويي محترم وارد شد و دو زن نيز همراه او بودند كه بر اهل مسجد گلاب مي پاشيدند. چون نوبت به من رسيد به آنان فرمود : سه بار گلاب بپاشيد. از او دليل آن را جويا شدم . با خوشرويي پاسخ داد : به خاطر آن جنيني كه در رحم داري , چنين كاري لازم بود , زيرا او آينده اي درخشان خواهد داشت و به جامعه اسلامي خدمات عظيم و گسترده اي خواهد كرد . (1 )
استاد مطهري در طول عمر براي پدر و مادر احترام خاصي قائل بود. رهبر معظم انقلاب در اين خصوص مي فرمايد : « پدر ايشان (شهيد مطهري )جزو روحانيوني بود كه از جنبه معنوي و زهد و تقوا يك فرد ممتاز بود. استاد عميقا به پدرشان ارادت مي ورزيدند و احترام پدرش را در حد زياد و كم نظير نگه مي داشت . ايشان جلوي پدرش هرگز ـ من نديده بودم ـ شوخي كند. بارها اتفاق افتاده بود , در جلساتي كه در مشهد با آقاي مطهري داشتيم , پدر ايشان هم حضور داشت . ايشان در مقابل پدرشان به شدت مودب برخورد مي كرد و اين حاكي از اين بود كه عميقا براي پدرشان احترام قائل بودند . » (2 )
تاريخ زندگي علماي ما نشان داده است كه آنان بهترين رفتار و سلوك را با همسران و خانواده خويش داشته اند. شهيد مطهري چون قصد ازدواج داشت از دختر آيت الله روحاني در مشهد خواستگاري كرد. دختر آن عالم بزرگوار بعد از آن به عقد شهيد مطهري درآمد و بدينگونه ستاره سعادت بر بام زندگيش طلوع كرد.
شهيد مطهري با تشكيل خانواده به قم بازگشت و زندگي جديد را با شرايط سخت اقتصادي آغاز كرد. همسر آن حكيم فرزانه مي گويد : « استاد مطهري معنويتي از خود باقي گذاشت و رفت . تقواي شگفتي داشت . در مدت بيست و شش سالي كه با ايشان زندگي كردم . در تمام طول شبانه روز , نيم ساعت بي وضو نبود.
او هرگز از حوادث پروايي نداشت و در كارها به خدا توكل مي كرد. از غيبت و دروغ شديدا احتراز مي نمود. و در نظافت دقت كافي داشت و هميشه جمله اي را قرائت مي كرد و آن اين كه در همه حال بدانيد كه بنده خداييد و در كارها ناظر اعمالتان است و بازگشت شما به سوي اوست . »
همسر شهيد مطهري مي افزايد : « در مسائلي كه مربوط به بانوان مي شد با من مشورت مي كرد. بسيار مودب و فروتن بود. براي من همسري مهربان و براي فرزندانش پدري فداكار محسوب مي گشت و در بعضي مواقع در اثر شدت كار و فشار تلاش هاي فكري , اعتراف مي كرد خسته ام و سرم گيج مي رود. ولي با خوشرويي و قيافه اي بشاش به گفته ما گوش مي داد. و من و فرزندان را راهنمايي مي كرد. به حق مي توان گفت : او معلم زندگي ما بود. »
همسر شهيد مي گويد : « هميشه با حالت تواضع و آرامش با من رفتار مي كرد. با صدايي متين و چهره اي خندان به طوري كه با ارادت و عشق خاصي كار مي كرد و علاقه شديد ايشان به من و محبت هايي كه مي كرد مرا در انجام كارها رغبت و شوق عجيبي مي بخشيد.
مطهري مراد خانواده بود و افراد خانواده مريدش بودند. محيط خانه را چنان مساعد ساخته بود كه فرزندان , متقي پرورش يابند. تاثير رفتار پدر در فرزندان , آنها را راهيان راه پدر و سالكان طريق حق ساخته است . » (3 )
در برابر مشكلات , سخت بردبار بود و با دشوارترين مسايل به آساني برخورد مي كرد و با لبخندي مسرت آميز در مقابل مشكلات مي گفت : « چيزي نيست به زودي برطرف مي شود. »
ويژگيهاي معنوي
انسان مي تواند به وسيله كنترل غرائض خويش و مخالفت با هواي نفس به كمالات روحي دست يابد و از اخلاق انساني و اسلامي بهره مند گردد. بشر در اثر كمالات روحي مي تواند بسياري از مشكلات خود و ديگران را به آساني برطرف سازد. رهبر معظم انقلاب درباره استاد شهيد فرموده اند :
« مرحوم مطهري يك مرد اهل عبادت , تسويه , تزكيه اخلاق و روح بود . » (4 )
بسياري از توفيقات مرحوم مطهري بر اثر همين حالات بود كه بركات معنوي و آن حال توجه و عبادت و عرفان ايشان را موفق كرده بود. و اين جنبه در ابعاد شخصيتي استاد مطهري واقعا فصل بسيار شورانگيزي را مطرح مي كند.
شهيد مطهري در مدت 24 سالي كه در دانشگاه تهران تدريس داشت به دانشجويان توصيه مي كرد كه « دانشگاه به منزله مسجد است , سعي كنيد بدون وضو وارد دانشگاه نشويد. » ايشان به يكي از دانشجويان فرمود : « من هيچ وقت بدون وضو وارد كلاس نمي شوم . » (6 )
اخلاص
اخلاص به معناي پاك بودن رفتار و كردار است . انسان هاي خردمند جز با اخلاص به پرستش نمي ايستند و جز با نيت پاك به ستايش نمي نشينند.
شهيد مطهري درباره اخلاص مي فرمايد : « كار را براي خود كردن نفس پرستي است , كار براي خلق كردن بت پرستي است , كار براي خدا و براي خلق كردن شرك و دوگانه پرستي است , كار خود و كار خلق براي خدا كردن توحيد و خداپرستي است » (6 )
مساله اي كه در زندگي استاد مطهري وجود داشت اين بود كه هميشه مي خواست نامش مخفي باشد و اين دليلي بود بر خلوص نيت ايشان و دوربودن از ريا , چرا كه معتقد بود , كار بايد انجام شود , حال به اسم هركس , مهم هدف ماست كه بايد به آن برسيم . (7 )
توسل
توسل به اهل بيت كه انسان را به درگاه خداوند , بزرگ و آبرومند مي سازد , يكي از ويژگي هاي شهيد مطهري بود. استاد نه تنها به اهل بيت عشق مي ورزيد , بلكه عشق خويش را به ديگران را بر اين پايه استوار كرده بود.
يكي از دوستان شهيد مي گويد به او عرض كردم , چرا شما فوق العاده از علامه طباطبايي تجليل مي كنيد و به تعبير « روحي فداه » (جانم فدايش ) را در مورد ايشان بكار مي گيريد فرمود : « من فيلسوف و عارف بسيار ديده ام , ولي احترام من از ايشان به خاطر اين است كه او عاشق و دلباخته اهل بيت است . علامه در ماه رمضان پياده به حرم مشرف مي شد و روزه خود را با بوسه بر ضريح مقدس حضرت معصومه (س ) افطار مي كرد سپس به خانه مي رفت و غذا مي خورد. اين ويژگي علامه مرا به شدت شيفته ايشان نموده است . » (8 )
دعا
استاد مطهري با دعا و نيايش رابطه خاصي داشت و دعا در زندگي پربار استاد از موقعيت ويژه اي برخوردار بود. از جمله , او مقيد بود آخر روز جمعه دعا بخواند.
زماني به استاد خبر دادند يكي از دوستانش را به مدت ده سال به زندان محكوم كرده اند. استاد ناراحت شد و فرمود : برايم قرآن و مفاتيح بياوريد و آنگاه با توجه و معنويت خاص شروع به خواندن دعاي توسل كرد . (9 )
نماز
شهيد مطهري به تاسي از رهبران الهي , مقيد به نماز اول وقت بود و هيچ كاري در موقع نماز , براي ايشان به اندازه نماز به موقع اهميت نداشت .
ويژگي هاي شخصيتي
عزت نفس
عزت نفس كه به معناي شرافت و مناعت طبع است يكي از سرمايه هاي ارزشمند انسان مومن است . قرآن مجيد , عزت را از آن خدا , پيامبر(ص ) و مومنان مي داند . (10 )
از خصوصيات مهم شخصيتي استاد اين بود كه از روحيه اي بسيار قوي برخوردار بود. او نزد ارباب زر و زور , خضوع نمي كرد , و تا امكان داشت , اظهار حاجت نمي كرد و در جمع مال و ثروت دنيا حريص نبود.
گاهي مي گفت : « من براي جمع كردن ثروت , فرصت هايي را از دست داده ام كه شايد در نظر ديگران به يك نوع ديوانگي و جنون شبيه تر بوده است . » (11 )
نظم
نظم و برنامه داشتن , سامان دهنده زندگي و وسيله اي موثر براي رسيدن به اهداف بزرگ است , به گونه اي كه رمز موفقيت مردان بزرگ به شمار مي رود. از نكات بسيار آموزنده اي كه در زندگي استاد وجود داشت , نظم در امور فردي و اجتماعي ايشان بود. او مي خواست از لحظه لحظه عمر , بهترين استفاده را ببرد.
ايشان , ديگران را نيز به ويژه در محيط هاي علمي و دانشگاهي تشويق به برگزاري نماز اول وقت مي كرد.