پرستش هدف مسجد

(و أنّ المساجد للّه فلا تدعوا مع اللّه أحدا).[11]
«مساجد از آن خداست، پس باید احدی جز او را نخوانید».
در این آیه شریفه، مراد از دعا، عبادت و پرستش است، زیرا در جای دیگر دعا به معنای عبادت آمده است:

(و قال ربّكم ادعونی أستجب لكم انّ الّذین یستكبرون عن عبادتی سید خلون جهنّم داخرین).[12]


«پروردگارتان گفت مرا بخوانید تا دعایتان را مستجاب نكنم، كسانی كه از عبادت من سر كشی كنند بزودی با كمال خواری داخل جهنّم خواهند شد».

در اینكه منظور از كلمه‎ی مساجد در این آیه چیست، میان مفسران اختلاف است، برخی بر آنند كه منظور از مساجد تمام مكان‌هایی است كه در آنجا برای خدا سجده می‌شود و از مصادیق آن، «مسجد الحرام» و سایر مساجد است.[13]


برخی مساجد را اعضای هفتگانه‎ی سجده دانسته اند. این گروه در تأیید ادعای خود، روایتی از امام محمد تقی ـ علیه السلام ـ نقل می‌كنند كه مراد از مسجد، عضوهای هفتگانه بدن آدمی است كه در هنگام سجده باید روی زمین قرار گیرد.[14]
 «مبیدی» نیز گفته است:
«مراد از مساجد، مكان‌هایی است كه برای نماز و ذكر خدا بنا شده است و از «قتاده» در تفسیر این آیه روایت كرده است كه: یهودیان و مسیحیان هنگامی كه وارد معابد خود می‌شدند، به خداوند شرك می ورزیدند. از این رو خداوند به مؤمنان فرمود: «هنگامی كه وارد مساجد می‌شوید خدا را با خلوص نیت بخوانید».[15]


از مجموع آرای مفسران در این زمینه چنین استفاده می‌شود كه مراد از مساجد، همان مكان‌هایی است كه برای عبادت خداوند بنا شده است و از مصادیق آن، «مسجد الحرام» و دیگر مساجد است. تفسیری كه مساجد را عضوهای هفتگانه‎ی سجده دانسته، ممكن است از قبیل توسعه در مفهوم آیه باشد كه این معنا نیز در این آیه منظوره شده است.

نكته‎ی جالب توجه اینكه، خداوند به جهت اهمیت و فضیلت مساجد بر دیگر مكان ها، مسجد را به خود منسوب كرده و متعلق به خود دانسته است تا مزیت آن بر دیگر مكان‌ها روشن شود.
اختصاص مساجد به خداوند كه منزه از صفات حسّی است، جنبه‎ی سمبلیك دارد و اشارتی است بر اینكه مساجد مورد توجه خاص ذات اقدس اوست، بنابراین، در مساجد جز كار خدایی نباید كار دیگری صورت پذیرد و جز مصالح مسلمانان، امر دیگری نباید مطرح شود; با این توضیح در تأسیس مساجد هم نمی‌توان نیتی به جز خدا، و هدفی غیر از اعتلای كلمه‎ی توحید داشت.

تقوا، اساس مسجد

«(منافقان) كسانی (هستند) كه مسجدی ساختند به قصد زیان رساندن بر پیامبر و مؤمنان و تقویت كفر و ایجاد جدایی میان مؤمنان و كمین گاه برای كسانی كه با خدا و پیامبرش از پیش مبارزه كرده بودند. آنان سوگند یاد می‌كنند كه نظری جز نیكی نداشته ایم، اما خداوند گواهی می‌دهد كه آنان دروغ می‌گویند، هرگز در آن به نماز نایست، آن مسجدی كه از روز نخست بر اساس تقوا بنا شده شایسته تر است كه در آن به نماز قیام كنی; چه، در این مسجد، مردانی هستند كه دوست دارند پاك و منزه باشند و خداوند پاكیزگان را دوست دارد».[16]


این آیات در شأن گروهی از منافقان است كه با توطئه‌های «ابو عامر» مسیحی و برای تحقق بخشیدن به اهداف شوم و نقشه‌های شیطانی خود، به ساختن مسجدی در مدینه اقدام كردند كه بعداً به نام «مسجد ضرار» معروف شد; ماجرا از این قرار است كه به هنگام ظهور قدرتمند اسلام در مدینه، «ابو عامر» به شدت ناراحت شد، وی برای مبارزه با اسلام با منافقان «اوس» و «خزرج» همكاری صمیمانه ای آغاز كرد. پیامبر اكرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم هنگامی كه از نقشه‌ها و اهداف وی آگاه شد، در صدد تعقیب وی بر آمد، «ابو عامر» از مدینه گریخت و به مكه آمد و از آنجا به طائف و سر انجام به شام رفت و در آنجا رهبری منافقان مدینه را بر عهده گرفت او در نامه ای به منافقان مدینه نوشت كه لشكری از سپاهیان روم به كمكشان خواهد آمد تا محمد صلی اللّه علیه و آله و سلّم و یارانش را از مدینه خارج سازند.

همچنین از آنان خواست برای خود مسجدی نزدیك مسجد قبا بسازند و در موقع نماز، آنجا گرد آیند و زیر نقاب مسجد، برنامه‌های خود را عملی كنند.

هنگامی كه پیامبر اكرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم عازم غزوه‎ی «تبوك» بود، گروهی از این منافقان به نزد آن حضرت آمدند و به بهانه‎ی این كه افراد ناتوان و بیمار و پیر مردان از كار افتاده نمی‌توانند در شب‌های بارانی و سرد زمستانی به مسجد قبا بیایند، از پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم خواستند تا اجازه دهد كه مسجدی در میان قبیله‎ی خود (بنی سالم) بسازند; پیامبرـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:

«اكنون آماده نبردم و اگر به خواست خداوند متعال باز گشتم، پیش شما خواهم آمد و با شما در آن نماز خواهم گذارد».