درباره

وب پیش روی شما جاصل تلاش گروه کانون فرهنگی هنری صاحب الزمان (عچ) روستای قالهرمی باشد ما تلاش می کنیم تا به بهترین صورت برنامه های فرهنگی هنری روستا راپوشش دهیم اما اگرکاستی وجود دارد شمابزرگواری نموده عفو فرمایید زیرا بزاعت ما بیش ازاین نمی باشد
جستجو
مطالب پيشين
بایگانی مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 150
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 587
بازدید کل : 16084
تعداد مطالب : 197
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1


مرجع کد و اسکریپت

ابر برچسب ها


[مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ]

[ Designed By Ashoora.ir ]
کانون فرهنگی ، هنری صاحب الزمان (عج) مسجدجامع قالهر

ميلاد امام خميني (ره)
 
  آن روز كه فرزند "سيد مصطفي" به دنيا آمد، مصادف با 20 جمادي الثاني 1320 قمري سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) بود. مولود اين روز، هديه‌اي به جهانيان بود؛ شخصي كه قافلۀ بشري را به سوي نور خواهد برد. پدرش، نام «روح الله» را برايش برگزيد. مادر محترمه­اش، «هاجر احمدي» بود.[1] پدرش، يك روحاني شجاع و مشهور در خمين و روستاهاي اطرافش بود. او نزد مردم، عالمي محترم و مقبول بود و نفوذ كلمه داشت. در روزگار ايشان، خان‌ها بر مردم حكومت مي‌كردند؛ يعني در هر منطقه، يك يا چند خان بودند كه مالك آن منطقه به حساب مي‌آمدند و همه كارها تحت فرمان آنها انجام مي‌شد. پدر "روح الله"، همواره در برابر ظلم‌ها و ستم‌هاي خان‌ها مي‌ايستاد. قلدرها و گردن كلفت‌ها هميشه مراقب كارهاي خود بودند، تا مبادا "سيد مصطفي" را در برابر خود ببينند. "سيد مصطفي" نه تنها از حق خود، بلكه از حقوق ساير انسان‌هاي ضعيف دفاع مي‌كرد.
  ايشان، با زبان، قلم و گلوله در برابر اشرار و بدكاران مي‌ايستاد و از آنان نمي‌هراسيد. شايد از اين نظر، "سيد روح الله" بيشتر از ساير برادران و خواهرهايش، خصوصيات پدر را به ارث برده بود.[2]
 
شهادت پدر
  ايستادگي "سيد مصطفي" در برابر خان‌هاي كوچك و بزرگ خمين، عرصه را بر آنان تنگ كرده بود. چند ماه از تولد "روح الله" نگذشته بود كه صداي شليك گلوله‌اي در كوره راه كوهستان‌هاي ميان خمين و اراك پيچيد و به دنبال آن، مردي سرفراز، بر خاك افتاد. مزدوران خان‌ها، بي خبر و ناجوانمردانه، وي را هدف قرار دادند و او را به شهادت رساندند.
  وقتي خبر شهادت آن سيد مبارز را همه شنيدند، "روح الله" بيش از 5 ماه نداشت.[3] خبر شهادت پدر امام، در شهرهاي اطراف پيچيد و همهء ‌مظلومان و بي‌پناهان را ناراحت كرد. علماي شهرها، بيكار ننشستند و از حاكم اراك خواستند تا هر چه زودتر، قاتل و يا قاتلان او را دستگير كند. حاكم اراك نيز، حكم بازداشت قاتل و يا قاتلان را صادر كرد و بلافاصله مأموراني را براي دستگيري او به منطقه فرستاد. مأموران حاكم، پس از مدتي تعقيب و گريز، قاتل را در قلعه‌اي قديمي به دام انداختند. او تسليم نمي‌شد؛ ولي بعد از چند ساعت تيراندازي، سرانجام، مأموران او را دستگير كردند و به تهران فرستادند.[4]
 
 
 
مجازات قاتل
  علما و برخي افراد ديگر كه "سيد مصطفي" را مي‌شناختند، خواستار مجازات قاتل شدند و در اين راه، تمام تلاش خود را به كار بستند؛ چند نفر از خانوادۀ شهيد هم به تهران آمده بودند تا مجازات قاتل را از قاضي بخواهند. در مقابل حاميان قاتل و اربابان مي‌كوشيدند تا او به اعدام محكوم نشود. سرانجام، تلاش‌هاي بسيار هواداران و خانوادۀ آن شهيد، ثمر داد و حكم قاتل صادر شد. او را در مقابل مجلس شوراي ملي در ميدان بهارستان بر دار آويختند.[5]
"سيد روح الله" بزرگ و بزرگ‌تر شد، بدون خاطره‌اي از پدر، تنها چيزي كه وجود او را گرم مي‌كرد، آوازۀ بزرگي‌ها و شجاعت‌هاي پدرش از زبان اطرافيان بود. او تعريف‌هاي ديگران را مي‌شنيد و سيماي مهربان، صداي گرم و نگاه نوازشگر پدر را در ذهن خويش مجسم مي‌كرد.
 
تحصیلات
  او آرام آرام بزرگ شد و به سن تحصيل رسيد. طبق رسم آن زمان، وي را به مكتب خانه فرستادند. او در 7 سالگي توانست قرآن خواندن را ياد بگيرد. سپس به يادگيري ادبيات عرب پرداخت. در كنار ادبيات عرب، خوشنويسي را هم مي‌آموخت. برادر بزرگش يعني "آيت الله مرتضي پسنديده"، معلم خوشنويسي او بود. او تا 19 سالگي در خمين تحصيل كرد؛ اما براي ادامۀ تحصيل به اراك رفت. او طلبه‌اي بسيار باسواد، پرتلاش و مرتب بود و با عشق و علاقه تحصيل مي‌كرد. افزون بر اينها، اخلاق نيكويش، همه را مجذوب و علاقمند او كرده بود.
  "سيد روح الله" در اراك با استادي بزرگ به نام "آيت الله شيخ عبدالكريم حائري" آشنا شد. آن استاد بزرگوار مدتي بعد و به دعوت علماي قم، به آن ديار رفت و در آنجا يكي از بزرگ‌ترين حوزه‌هاي علميه جهان اسلام را تأسيس كرد.[6] در نتيجه، حضرت امام هم، همراه عده‌اي از طلاب و روحانيون جوان به قم هجرت كردند تا هم در كنار بارگاه "حضرت معصومه" «سلام الله عليه» باشند و هم از وجود استاد خويش بهره بگيرند.[7] 
  به هر حال، "آقا روح الله"، خدمت استاد بزرگوارش رشد كرد و از خرمن دانش او خوشه چيد. هوش سرشار، پشتكار، نظم و ساير سجاياي اخلاقي‌اش سبب شده بود، تا محبوب همگان باشد و ديگران به وي احترام بگذارند؛ ولي هيچ كس نمي دانست كه دايرۀ محبوبيت وي تا به چه اندازه‌اي گسترده خواهد شد. هيچ كس باور نمي‌كرد كه او مدتي بعد، رهبري قيامي مردمي را به به دست خواهد گرفت، رژيم منحوس پهلوي را سرنگون خواهد كرد و انقلابي را بر مبناي اسلام بنيان خواهد نهاد.
  سخن گفتن از همۀ ابعاد وجود "امام خميني" «قدس سره شريف» در يك مقالۀ مختصر، آسان نيست. با توجه به روز ميلاد بانوي آفتاب و تولد ايشان، اكنون به ذكر خاطراتي از آن انسان والامقام مي‌پردازيم:
 
1. شوخي و مزاح با خانواده
  يكي از مستخدمان حضرت امام (ره) مي‌گويد:« بعد از ظهرها كه مي‌شد، خانوادۀ‌ امام، نوه‌ها، دخترها و عروس ايشان مي‌آمدند و دور معظم له مي نشستند و چنان با امام، گرم مي‌گرفتند و شوخي و مزاح مي‌كردندكه تصور چنين حالتي براي يك رهبر سياسي، با آن همه گرفتاري، شايد غيرممكن مي‌نمود.»[8]
 
2. سوريه
  يكي از نوه‌هاي امام به نام "مسيح" از جبهه برگشته و خدمت پدربزرگ رسيده بود. اما براي شوخي، به او گفتند:« تو شهيد نشدي كه بنياد شهيد ما را يك سفر به سوريه بفرستد؟!»[9] 
 
3. تبسم هميشگی
    يكي از نوه‌هاي حضرت امام مي‌گفت:« معمولاٌ اوقات استراحت امام نزد ايشان مي‌رفتم. گاهي اوقات قبل از نماز مغرب و عشا و گاهي بعد از اخبار و گاهي هم صبح‌ها قبل از رفتن به مدرسه. وقتي وارد اتاق ايشان مي‌شدم، احساس مي‌كردم امام سراپا غرق در شادي شده‌اند و با لبخندي جواب سلام مرا مي‌دهند..اين لبخند شيرين آقا، هيچ گاه فراموشم نخواهد شد. البته امام در هنگام ديدار با نزديكان خويش، همين گونه عمل مي‌كردند و هيچ تفاوتي در ابراز علاقه‌شان ديده نمي‌شد.[10] 
 


[1] . علي حائري و همكاران، روزشمار قمري، ص 170؛ اول، مركز پژوهش‌هاي اسلامي صدا و سيما، 1381 ش.
[2] . اميرحسين فردي، امام خميني، ص 11-13 ، چهارم، تهران، وزارت آموزشي و پرورشي، 1380 ش.
[3] . همان، ص 7.
[4] . همان، ص 13.
[5] . همان، ص 14.
[6] . ابوالقاسم گرجي، تاريخ فقه و فقها، ص 289، دوم، تهران، سمت، 1377 ش، و امير حسين فردي، امام خميني، ص 16.
[7] . علي حائري و همكاران، روزشمار شمسي، ص 216، مركز پژوهش‌هاي اسلامي صدا و سيما، اول، 1382 ش.
[8] . احمد لقماني، خنده، شوخي، شادماني، ص 64، اول، سابقون، 1380 ش.
[9] . غلامعلي رجايي، برداشت‌هايي از سيرۀ امام خميني (ره) ، ج 1، ص 35، پنجم، 6 و ج ، 1384 ش. 
[10] . احمد لقماني، خنده، شوخي شادماني، ص 69

میلاد نور

 

يا زهرا

مدت‌ها بود كه زنان عرب از خدیجه همسر گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله به خاطر ازدواج با آن حضرت، فاصله گرفته بودند.

هاله‌ای از غم و اندوه او را گرفته بود و در خانه هیچ مونسی نداشت تا در نبود پیامبر صلی الله علیه و آله با او انس بگیرد كه ناگه سكوت مطلق شكسته شده و جنین با مادر خود سخن گفته و دلداریش می‌دهد. این بماند كه در این مدت با مادر خود چه می‌گفت و چه می‌شنید زیرا تاریخ به درستی از این گفتگوهای اسرارآمیز پرده بر نداشته چرا كه مادر مؤ منان آن را در هاله‌ای از ابهام گذارد. راستی این جنین كیست و حقیقت او چیست كه ماهها با مادر سخن می‌گوید و او آنها را از پیامبر صلی الله علیه و آله كتمان می‌كند.

نوشته‌اند روزی پیامبر صلی الله علیه و آله وارد خانه شد شنید كه خدیجه با كسی سخن می‌گوید! از روی تعجب پرسید: ای خدیجه! با كه سخن می‌گویی؟!

گفت: با این جنین كه در شكم دارم، اوست كه با من سخن می‌گوید و مایه انس من شده است .

پیامبر فرمود: ای خدیجه بدان این جبرئیل است كه به من می‌گوید: این جنین دختر است و خداوند نسل مرا از او قرار داده و از نسلش امامانی به عنوان جانشین من معین خواهد كرد.(1)

آری؛ جهان در انتظار مقدم عالی‌ترین نمونه زن بود كه تاكنون به خود ندیده بود، كه با میلادش برای زنان عالم هستی، الگو و اسوه قرار گیرد.

و اینك ... نزدیك زایمان خدیجه شده،از زنان عرب درخواست كمك كرد، اما آنها از روی كینه و دشمنی كه با وی داشتند پاسخ منفی دادند و از هر گونه كمك امتناع ورزیدند.

او در این فكر بود كه چه كند و چه كسی در این مشكل به كمكش ‍ می‌شتابد... ناگهان حضور چهار زن بلند بالای سیاه چهره را كه گویا از زنان بنی هاشم بوده باشند، در خانه احساس نمود.

خدیجه از دیدن آنها لرزه بر اندامش افتاد چرا كه تا كنون آنها را ندیده بود...یكی از آنها گفت: ای خدیجه! غم مخور؛ چرا كه ما فرستادگان پروردگار تو می‌باشیم ما خواهران تو هستیم . من ساره و این آسیه دختر مزاحم و آن مریم و آن یكی كلثم خواهر موسی بن عمران است . خدای ما را فرستاد تا در امر زایمان تو را یاری نماییم .

پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) فرمود: ای خدیجه بدان این جبرئیل است كه به من می‌گوید: این جنین دختر است و خداوند نسل مرا از او قرار داده و از نسلش امامانی به عنوان جانشین من معین خواهد كرد

این چهار زن در طرف راست و چپ و پیش رو و پشت سر خدیجه قرار گرفتند، لحظاتی چند این مولود با سعادت قدم به عرصه گیتی نهاد...آن مولود فاطمه بود... او بدنیا آمد تا زمین را نورانی كند، پس از آن كه آسمانها را از نور خود منور ساخته بود.از این روی به هنگام ولادت فاطمه نوری از وجودش پدیدار شد كه تمام خانه‌های مكه را در هاله‌ای از نور فرو برد و در شرق و غرب عالم هستی جایی نبود كه نور فاطمه در آن جا نتابیده باشد.

فاطمه علیهاالسلام را با كوثر شستشو داده و در دو پارچه سفید پیچیده و از او خواستند تا سخن گوید.

فاطمه به اراده پروردگار، لب به سخن گشوده و رسالت و پیامبری محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و ولایت علی علیه السلام و امامت یازده فرزندش را گواهی داد.(2)

مورخان سال روز میلاد با سعادت فاطمه را بیستم ماه جمادی امثالی سال پنجم بعثت نگاشته اند.

مرحوم مفید درباره این روز مبارك می‌نویسد:

روز بیستم ماه جمادی الاخر روزی است كه فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله متولد گردید و آن روزی است كه همه ساله شادی و سرور مؤ منین تجدید می‌شود، از این روی مستحب است كه در روز میلاد فاطمه علیهاالسلام كارهای نیك انجام پذیرد و صدقه به فقرأ و مساكین داده شود.(3)

 

پی‌نوشت‌ها:

1- الخرایج و الجرایج ، ج 2، ص 524.

2- همان

3-مسار الشیعه ، ص 31

 

منبع:

فاطمه علیها سلام الگوى حیات زیبا

محمد جواد مروجى طبسى



البشارت كه عيان مهر فروزان آمد

ظاهر از پرده عصمت رخ جانان آمد

سر زد از برج نبوت مه رخشنده دين

روشن از نور رخش عالم امكان آمد

دختر ختم رسل هادى گل شاه رسل

از پس پرده عيان چون مه كنعان آمد

دسته دسته ملك از عالم بالا به زمين

بهر ديدار رخش خرم و خندان آمد

عزت و فضل و شرافت بنگر ز امر خدا

سوى زهرا ز جنان حورى و غلمان آمد

ساره و آسيه و مريم حورا ز بهشت

از پى خدمت آن زهره تابان آمد

آن چنان نور رخ دخت نبى جلوه نمود

كه قصور همه مكه نمايان آمد

نه همين مكه منور شده از طلعت او

ز سما تا به سمك يكسره رخشان آمد

شده از مكه همان نور نمايان كه به طور

سالها در طلبش موسى عمران آمد

بهر اين نور كه در صلب خليل ‏اللَّه بود

نار نمرود به يك باره گلستان آمد

گر نبردى به زبان نوح نبى نامش را

كى نجات از يم و گرداب و ز طوفان آمد

يوسف مصر گر اين نام نبردى به زبان

كى نجاتش ز چَه و گوشه‏ ى زندان آمد

چون نباشد ز ازل تا به ابد همتايش

همسرش شير خدا سرور مردان آمد

زين دو درياى فضيلت كه بهم شد واصل

يازده گوهر رخشنده بدامان آمد

به همين ام ابيها نبى‏ اش خواند ز حق

ام‏ فضل ام ‏الكتاب ام ‏امامان آمد

شب مولود مهين دخت محمد باشد

عرش پر نور شد و فرش چراغان آمد

تا كه تبريك بگويد به جهان شيعه او

(كربلائى) ز شعف شاد و غزلخوان آمد 



 



بسم الله الرحمن الرحیم

همانا ما کوثر را به تو اعطا کردیم پس برای پرودگارت نماز بخوان وقربانی کن .     سوره مبارکه کوثر   آیه 2-1

خداوند از خشم فاطمه خشمگين و به سبب خشنودي او خشنود مي شود، فاطمه پاره تن من است، هر كس او را بيازارد مرا آزرده است آن كس كه با او دوستي ورزد با من دوستي ورزيده است. فاطمه قلب و روح من است، فاطمه بانوي زنان دو جهان است.            پیامبر اکرم (ص)

حضرت فاطمه زهرا (س) روز بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت ، در مکه بدنیا آمد ، ایشان وارث صفات بارز مادر گرامیشان خدیجه بود . در بخشش و بلند نظری وحسن تربیت وارث مادر بزرگوارش ودر سجایای ملکوتی وارث پدر بزرگوارش بود.

*فاطمه (س) در نگاه حضرت مهدی (س)

حضرت مهدی (عج ) که جهان را با ظهور و احکام نورانی خود متحول  می کند و عدالت را در تمام زمین حاکم می گرداند فرموده اند که : دختر رسول خدا برای من سرمشق و الگوی نیکویی  است . حضرت مهدی (عج ) حضرت فاطمه زهرا را الگو و اسوه خود در رفتار و برنامه  حکومتی  خود می داند .

فاطمه (س) در اندیشه امام خمینی رحمه الله علیه

حضرت امام خمینی (ره) از فرزندان حضرت زهرا(س) است و در مکتب او پرورش یافته و عمر شریف خویش را در اهداف والای اسلام واهل بیت(ع) سپری نموده است. هم زمانی میلاد امام خمینی و میلاد فاطمه زهرا(س) بر اهمیت این مناسبت، دو چندان، افزوده است. حضرت امام در برخی از پیام ها و سخنرانی های خود به ترسیم و توصیف شخصیت جاودانه فاطمه زهرا(س) پرداخته اند، اما به این نکته نیز باید توجه داشت که آنچه بیان کرده اند تنها اشاره به بخشی از فضایل بی پایان و وصف ناشدنی زهرای مرضیه(س) است، که تبیین همه آن، اصولا از قدرت بشر خارج است.

اینک سخنان حضرت امام را تحت عناوینی چند ، به شما خواننده گرامی تقدیم می داریم:

 

1 - فاطمه)س) مایه افتخار

دردنیایی که درآن زندگی می کنیم، از گذشته تا حال، انسان ها برحسب دیدگاه خود از جهان و انسان و زندگی، به اشیاء یا اشخاصی افتخار می کرده اند و آنها را مایه فخر و مباهات خود دانسته اند، اما حضرت امام، فاطمه زهرا( س) را مایه افتخار می دانند.

الف( افتخار جهان هستی

روز پر افتخار ولادت زنی است که از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است.

"زنی که عالم به او افتخار دارد."

ب) افتخار خاندان وحی

"زنی که افتخار خاندان وحی، و چون خورشیدی بر تارک اسلام می درخشد."

"تاریخ اسلام گواه احترامات بی حد رسول خدا(ص) به این مولود شریف است."

ج) افتخار پیروان او

"برای زن ها کمال افتخار است که روزتولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده اند، افتخار است و مسؤولیت."

 

 -2فاطمه (س) تجلی کمال است.

" تمام هویت انسانی در او جلوه گر است. "

" تمام ابعادی که برای زن و برای یک انسان متصور است در فاطمه زهرا(س) جلوه کرده و بوده است. "

"یک انسان به تمام معنی انسان، تمام نسخه انسانیت ، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان، ... تمام حیثیت زن، تمام شخصیت زن ، فردا[ روز میلاد] موجود شد."

"تمام هویت های کمالی که در انسان متصور است و در زن تصور دارد، تمام، در این زن است."

 

-3 مقامات معنوی حضرت زهرا(س(

الف) " نور او قبل از خلقت بشر آفریده شده است."

"اصولاً رسول اکرم(ص) و ائمه) علیهم السلام) طبق روایاتی که داریم قبل از این عالم ، انواری بوده اند در ظل عرش... و مقاماتی دارند الی ماشاءالله... چنانکه به حسب روایات این مقامات معنوی برای حضرت زهرا(س) هم هست.

ب) موجودی ملکوتی و جبروتی

"او [ فاطمه زهرا] موجود ملکوتی است که در عالم انسان ظاهر شده است، بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شد است."

" معنویات، جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی، جلوه های جبروتی، جلوه های ملکی و ناسوتی همه در این موجود است."

ج) مجمع اوصاف انبیاء(ع)

"فردا [ روز ولادت فاطمه زهرا[ همچون زنی متولد می شود که تمام خاصه های انبیاء در اوست."

د) تسبیحات فاطمه زهرا بهترین تعقیبات نماز

"و ازجمله تعقیبات شریفه، تسبیحات صدیقه طاهره (س) است که رسول خدا(ص) ، آن را به فاطمه (س) عطا فرمود. از حضرت صادق (ع) مرویست که این تسبیحات در هر روز، در تعقیبات هر نمازی پیش من محبوب تر است ازهزار رکعت نماز در هر روز.

و) مراوده با جبرئیل، بالاترین فضیلت زهرا(س)

"من راجع به حضرت صدیقه (س) خودم را قاصر می دانم ذکری بکنم، فقط اکتفا می کنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده و آن روایت این است که حضرت صادق (ع) می فرماید:

فاطمه (س) بعد از پدرش 75 روز زنده بودند، در این دنیا بودند و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می کرد و مسائلی از آینده نقل می کرد.

ظاهر روایت این است که در این 75  روز ، مراوده ای بوده است  یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیاء عظام درباره کسی اینطور وارد شده باشد... مساله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسأله ساده نیست ، خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می آید و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است، چه ما قائل بشویم به این که قضیه ی  تنزل جبرئیل ، به واسطه روح اعظم خود این ولی است یا پیغمبر است، او تنزیل می دهد او را و وارد می کند تا مرتبه پایین، یا بگوییم که خیر، حق تعالی او را مأمور می کند که برو و این مسایل را بگو... تا تناسب مابین روح این کسی که جبرئیل می آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است نباشد، امکان ندارد این معنا، و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیاء درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسی و عیسی و ابراهیم و امثال اینها، بین همه کس نبوده است... در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند، با این که آنها هم فضایل بزرگی است، این فضیلت را من بالاتر از همه می دانم... و این از فضایلی است که مختص حضرت صدیقه (س) است. "

سخنانی گوهربار در مورد مادر:

بهشت زیر قدمهای مادران است .   پیامبر اکرم «ص»

حق مادرت بر تو این است که بدانی او تو را در جایی حمل کرده است که هیچ کس حمل نمی کند وامام سجاد «ع» از میوه دلش آن به تو داد که هیچ کس به دیگری نمی دهد .    

خداوند به سپاسگزاری از خود پدر و مادر فرمان داده است از پدر وامام رضا «ع» مادرش سپاس گزاری نکند ، خداوند را سپاس نگفته است .

ما به انسان سفارش کردیم که به پدر ومادرش نیکی کند ، مادرش او را با رنج حمل کرد وبا رنج بر زمین نهاد .    سوره مبارکه احقاف ، آیه 15

*برگرفته از سایت www.aviny.com  



 

« باشیم همانگونه که او هست ... »

 

اسوه به معنای الگو، نمونه، سرمشق و پیشوا آمده است. کلمه اسوه دربردارنده نکته ایست و آن اینکه شیئی یا فردی که الگو و نمونه قرار می‌گیرد باید دارای ویژگیهای خاصی باشد که در نزد پیروان، مطلوبیت داشته باشد. هر نوعی از الگو، دارای ویژگی و صفات خاص خویش است و هر کس، شیئ یا فردی را بدان جهت الگو قرار می‌دهد که می‌خواهد مانند آن شود و به صفات و کمالات برجسته‌ای که در او مشاهده می‌شود، آراسته گردد. الگو قرار گرفتن یک موجود، گاهی از یک جهت است و گاهی از چند جهت و گاهی در تمامی ابعاد. هر شخص بر اساس انگیزه و هدفی که در حیات خویش دارد، الگو و پیشوایی را بر می‌گزیند تا خود را از روی او بسازد.

فردی که اسلام را به عنوان مکتب حیات بخش (که به تمام ابعاد وجودی انسان توجه دارد)، انتخاب می‌کند، به هدفی روی می‌آورد که اسلام بر اساس فطرت انسانی پیشنهاد می‌کند. لذا متوجه اسوه‌ای می‌شود که ویژگیهای خاص مکتب توحیدی را در تمامی ابعاد داشته باشد تا بتواند در تمام جهات، به او اقتدا کند و خود را مانند او بسازد و بدین وسیله به صفات و کمالات انسانی مزین گردد و به مطلوب شایسته برسد.

قرآن کریم شخص پیامبر اسلام را اسوه حسنه و کامل معرفی می‌کند و می‌فرماید: "مسلما برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند."(1)

هنگامی که به لحظه به لحظه زندگانی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می‌نگریم، درمی‌یابیم که فاطمه (علیها السلام) دارای شخصیت والای الهی و انسانی و شبیه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در تمام جهات است و مانند بودن او در اصل وجود، حقیقتی است که با توجه به بیانات پدر بزرگوارش جایی برای ابهام و تردید نیست. چنانکه راوی نقل می‌کند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بیرون آمد و او دست فاطمه را گرفته بود. پس فرمود: "کسی که او را نمی‌شناسد، او فاطمه دختر محمد است، او پاره تن و قلب من است، او روح من است که در بین دو پهلوی من قرار دارد، پس کسی که او را اذیت نماید، براستی مرا اذیت نموده و کسی که مرا آزار دهد، براستی خدا را آزار داده است."(2)

اضافه بر مانند بودن او به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) که خود قرینه‌ای کامل و تام بر اسوه بودن اوست، قرائن دیگری وجود دارد که تأئید بر الگو بودن او می‌نماید به عنوان نمونه:

عایشه و دیگران از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده‌اند که آن حضرت فرمود: "ای فاطمه ! بر تو بشارت باد؛ که خدای متعال تو را بر زنان جهانیان و بر زنان اسلام که بهترین دین است، برگزید."(3)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شخصیتی بسیار عظیم است که تمام گفتار، کردار، حرکات و سکناتش برای ما حجت است. او از طریق وحی و از روی علم و حکمت و بر اساس معیار الهی سخن می‌گوید. اگر در مورد شخصی سکوت می‌کند، اگر از شخصی تعریف و تمجید کرده یا شخصی را نکوهش می‌کند، از روی حکمت و حق است. چرا که خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: "هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید؛ آنچه می‌گوید، چیزی جز وحی که بر او نازل شده، نیست."(4)

رسول اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دخترش فاطمه (سلام الله علیها) را گرامی داشته و به نیکویی ستوده است. تمجید از آن بانوی بزرگ، نه به جهت آنست که او فرزند آن حضرت بوده و عاطفه پدری موجب شده که دخت گرامیش را به خوبی و نیکی بستاید و صفات نیکی را به او نسبت بدهد، بلکه ستودن فاطمه بر اساس حقیقت او و ظهور صفات و کمالات معبود در روح او بوده است. او عظیمه و مطهره است. مدح رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از او، آشکار کردن حقیقت موجود در اوست.

خداوند پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه را بر رجال عالم اختیار نمود و آنها را انسانهای کامل و الگو و حجت بر همه قرار داد، به همین نحو، فاطمه (سلام الله علیها) را الگو و حجت بر تمام مردم جهان – اعم از زن و مرد – قرار داد؛ اقتدای به او، اقتدا به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین می‌باشد ...

 

« برگرفته از کتاب "فاطمه کیست؟ تألیف محمد رضا امین زاده (با اندکی تصرف)




صفحه قبل 1 ... 26 27 28 29 30 ... 40 صفحه بعد