نام مادر امام رضا(ع) پس از ورود به خانه امام موسیبن جعفر(ع) چه بوده است؟
ـ از آنجا که مادر بزرگوار امام رضا(ع) و حضرت فاطمه معصومه(س)، در یک کشور و فرهنگ دیگری غیر از ممالک اسلامی به دنیا آمده است و تا موقعی که ایشان، توسط یک کاروان برده فروش به عنوان یک کنیز وارد مدینه نشده بود، اطلاع چندانی از زندگی او در دسترس نیست، به همین خاطر نام اصلی او که موقع تولد، توسط پدر و مادرش انتخاب شده است، به طور قطع معلوم نیست، ولی آنچه که در میان بیشتر تاریخنویسان و محققان در این زمینه مشهور شده است، این است که اولین نامی که این بانوی بزرگوار، پس از ورود به منزل امام به آن نام شناخته شده بود، «تکتم» بوده است.
مرحوم شیخ صدوق (بزرگ محدث شیعه) در کتاب عیون الاخبار خود به این مسدله تصریح میکند، آنجا که به نقل از صولی (یکی از قدیمیترین مورخین و محدثین) میگوید: «تُسَمّی تُکْتَمَ و عَلَیْهِ استَقَرَّ اسْمُهَا حِینَ مَلِکَهَا أبُوالْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ(ع)»
و در این خصوص، چند احتمال کلی را میتوان در نظر رفت:
احتمال نخست اینکه؛ این نام، در واقع همان نام اولیه آن بانو است که توسط پدر و مادرش برای وی انتخاب شده بود، اما هر چند که این احتمال، هیچ منافاتی با منقولات مربوطه ندارد؛ چرا که در هیچ منبعی تصریح نشده است که امام(ع) این نام را برای وی انتخاب کردهاند، ولی اگر ما این احتمال را بپذیریم، این سوال مطرح میشود که آیا این نام، با فرهنگ آن مناطقی که این بانو در آنجا به دنیا آمده است، مناسبت دارد یا نه؟!
در جواب میگوییم: چنانچه در برخی از منابع تاریخی ذکر شده است، آن بانوی بزرگوار در شهر «مریس» (یکی از شهرهای شمال آفریقا و حوالی اندلس در آن زمان) به دنیا آمده است و گفته میشود که این شهر، هم اکنون در سواحل شرقی کشور الجزائر و حوالی سودان و اسپانیای فعلی واقع شده است.
وی از طرفی دیگر، معنای نام «تکتم» در زبان عرب تقریباً به معنای چشمهای جوشان و یا یکی از نامهای دیگر چاه زمزم است و همچنین قرائن موجود، نشان میدهد که نواحی ذکر شده، در آن زمان دارای فرهنگ و زبان عربی بودهاند و به همین خاطر، این نام عربی، میتواند نخستین نام آن بانو باشد.
احتمال دوم این است که این نام، نام اولیه او نیست، بلکه صاحبان کاروان و یا قبل از آنها، فروشندگان اولیه این کنیزان، آن نام را برای وی انتخاب کردهاند.
احتمال سوم این است که؛ وجود نازنین امام کاظم(ع) پس از خریدن آن کنیز، این نام را برای او انتخاب کردهاند و البته انتخاب چنین نام معناداری از ناحیه آن حضرت، بعید به نظر نمیرسد.
ولی از میان این سه احتمال، طبق تحقیقاتی که انجام شده است، احتمال اول قویتر از همه به نظر میرسد؛ چرا که قرائن و شواهد تاریخی نشان میدهد که اهالی این مناطق در آن زمان، زبان و فرهنگ عربی و یا حداقل خیلی شبیه به آن را داشتهاند و انتخاب نام نیز در میان آنها به همین زبان، مرسوم بوده است.
گویا آن بانو از همان آغاز ورود به مدینه، به زبان عربی سخن میگفته است و هیچ مشکلی در تکلم با نماینده امام و یا خود آن حضرت(ع) و یا مادر آن حضرت (بانو حمیده خاتون) نداشته است.
و شاهد دیگری که شیخ صدوق در کتاب عیون الاخبار میآورد و نتیجه میگیرد، نام اصلی آن بانو «تکتم» بوده است، این است که یکی از شاعران زمان امام رضا(ع)، در مدح آن حضرت، چنین سروده است:
الا ان خیر الناس نفسا و والدا/ ورهطا و اجدادا علی المعظم
انتنا به للعلم و الحلم ثامنا/ اماما یودی حجةالله تکتم
یعنی: آگاه باش که بهترین مردم از حیث ارزش ذاتی و مقام پدر و اصل و نیاکان، امام علی بن موسی الرضا است که بانو «تکتم» آن امام هشتم را که مظهر علم و حلم است برای ما هدیه آورد و او حجت خداوند برای بندگان است.
*معنای «تُکتَم» چیست؟
ـ «تکتم» در کلام عرب، در اصل از معنای پوشیده شدن و مخفی اتخاذ شده است و در عرف مردم عرب، بیشتر به عنوان یکی از نامهای چاه «زمزم» در مکه مکرمه که در واقع معجزهای از معجزات حضرت هاجر و فرزندش اسماعیل(ع) محسوب میشود، به کار رفته است.
پس «تکتم» در فرهنگ عربی، یک نام شناخته شدهای است که علاوه بر اینکه نام این بانوی بزرگوار است، عرب این نام را برای فرزندن دختر (چه در زمان جاهلیت و چه پس از اسلام) زیاد استعمال کرده است.
*اما با فرض اینکه امام کاظم(ع) خود نام این بانو را «تکتم» نهادهاند، چه حکمتی میتوان برای آن فرض کرد؟
ـ در جواب باید عرض کنم، چاه زمزم و آب آن، دو خصوصیت مهم و عمده را در خود دارد که عبارتند از: یکی گوارایی و صافی و زلالی آن (که دیدهگان هر بینندهای را به خود خیره میسازد) و دوم جوشش و جاری بودن آن (که تشنگی هر گذرندهای با آن رفع و برطرف میشود).
پس اگر این احتمال را بپذیریم که وجود نازنین امام کاظم(ع) این نام را برای آن بانوی بزرگوار برگزیدهاند، شاید توجه به این معنا بوده است که این بانوی بزرگوار نیز همچون آب زمزم، از لحاظ خصوصیات روحی و اخلاقی، بسیار صاف و زلال بوده است و همچنین مثل چشمه زمزم، هرگز آثار خیر و برکتش خشک نخواهد شد؛ چرا که این بانوی مکرمه با به دنیا آوردن بهترین فرزندان روی زمین (همچون وجود نازنین امام رضا(ع) و یا بانوی کریمهای همچون حضرت فاطمه معصومه(س)) حیاتبخشترین آب حیات را به جوشش در آورده و در واقع خیر او تا ابد، به همه شیعیان و محبان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) خواهد رسید.
البته احتمال هم دارد مراد از «تکتم» در اینجا، معنای واقعی آن باشد که عرض کردیم: به معنای پوشیده بودن و مستور و مکتوم است و در واقع، از ریشه «کتم» و «کتمان» گرفته شده است، چنان مورخ مشهور «حمودی» در کتاب معجمالبلدان گفته است: چاه زمزم را به آن خاطر «تکتم»نام گذاشتهاند که چون در ابتدا این چاه مخفی بوده است و تا مدتها بعد، دوباره پر از خاک شده بود و قابل استفاده نبود، ولی بعداً عبدالمطلب آن را دوباره تمیز و زنده کرد و به همان خاصر نام آن را «تکتم» نهادهاند و طبق این معنا، شاید انتخاب این اسم، اشاره به پوشیدگی، ستر، عفت و حجاب کامل آن بانوی مکرمه داشته باشد.
*با توجه به اینکه حضرت نجمه خاتون(س) مادر امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) هستند، چه خصوصیات اخلاقی داشتند که چنین توفیقی را کسب کردند؟
-القابی که در منابع تاریخی و تحقیقی برای بانو تکتم معرفی شدهاند، از این حیث که بیشتر در ناحیه امام معصوم؛ یعنی وجود مبارک امام کاظم(ع) انتخاب شده است، اهمیت بسیار ویژهای در شناخت شخصیت او دارد و چون از طرفی دیگر، در تشریح شمایل آن بانو، به جز این القاب، اطلاعات دیگری در دست نداریم، بنابراین اهمیت پردازش به آنها چندین برابر میشود.
در اینجا به برخی از القاب حضرت میپردازیم که به نوعی بیان کننده شمایل و ویژگیهای مختلف اخلاقی و اجتماعی و جسمانی که بزرگوار است
یکی از لقبهای معرفی که مورخین و محدثین برای آن بانو ذکر کردهاند، «سمانه» است، سمانه در کلام عرب از «سمین» و «سمینه» به معنای چاق و فربه آمده است و نام مادر حضرت امام هادی(ع) نیز «سمانه» بوده است.
البته برخی از محققین، از این لقب، معنای رفعت مقام و بلندی مرتبه انسانیت را نیز اراده کردهاند، ولی به نظر ما، این معنا با علم لغت عرب چندان سازگاری ندارد.
بنابراین از این لقب، فهمیده میشود که آن حضرت از لحاظ شکل و شمایل جسمانی، زنی نسبتاً چاق و فربه بوده است.
یکی دیگر از لقبهای آن بانوی مکرمه که در برخی از منابع مربوطه معرفی شده «خیزران» است، خیزران، در کلام عرب معنای متعددی دارد همچون، گیاهی نرم که در بلاد روم میروید، عودی معروف، نی، تیر و پیکان، هر گونه شاخهای که نرم باشد، گیاهی که دارای شاخههای نرم باشد، درخت و یا گیاهی که راست قامت و استوار باشد، سکّان کشتی و امثال آن.
و این کلمه، چه به صورت «خیزران» و چه «خیزرانه»، گاهی به عنوان یک اسم، برای زنان عربی نیز استفاده شده است و ظاهراً نام مادر امام جواد(ع) نیز بوده است.
از بین معانی متعددی که ذکر شد، دو معنی میتوان برای وجه تسمیه این کلمه در خصوص زنان، متحمل باشد:
اول: صفت نرمخوبی و مهربانی و تواضع.
دوم: صفت راست قامتی و استواری.
در صورت اراده معنای اول، فهمیده میشود که آن بانو، از لحاظ خلقیات شخصی، زنی مهربان و متواضع و نرمخو بوده است.
وی در صورت اراده معنای دوم، معلوم میشود که بانو تُکتُم، بانویی بوده که از لحاظ شمایل جسمانی، راست قامت و دارای عزم و اراده استوار بوده است.
و در راستای معنای وم، مرحوم شیخ صدوق(ره) در کتاب عیون الاخبار گفته است که آن بانوی بزرگوار، مادر شوهر خود «حمیده مصفّاة» را بسیار تکریم و احترام میکرد، به گونهای که در طول عمر خود، هیچ گاه در مقابل او بر روی زمین ننشست.
موقعی که امام کاظم(ع) میخواستند آن بانو را به عنوان کنیز خریداری کنند، ایشان به اندازهای بیمار بودند که گویا آثار بیماری او در اندام و حالات ظاهری او نمایان بوده است و به همین خاطر هم، صاحب کاروان آن بانو را به خریداران عرضه نمیکرد و همچنین اطرافیان امام(ره) نیز از خریدن کنیزی مریض و بیمار متعجب شده بودند.
ولی از این لقب، اگر معنای دوم اراده شود، چنین فهمیده میشود که این بیماری، پس از گذشت مدتی، دیگر رفع شده بود و آن بانو دیگر هیچ آثار بیماری در ظاهر حالش پیدا نبود و او بانویی راست قامت و استوار بود.
همچنین یکی از لقبهای مهم آن بانوی مخدره، که بسیاری از مورخین و محققین به آن اشاره کردهاند، «شقراء» است، «شقراء» در کلام عرب، به معنای زن سرخگون آمده است و این لقب، نشان میدهد که رنگ چهره آن بانوی بزرگوار، سرخگون بوده است، همانگونه که رنگ غالب مردم حوالی اندلس و شمال آفریقا، سرخ و یا سیاه بوده و هم اکنون هم اینگونه است.
نجمه، اَروی، صَقَر، طاهره، سَلامه، رشیده، مریسیّه، نَوبیّه و سُکَن از دیگر القاب مادر ثامنالحجج(ع) است